حاشیه نگاری های برگزاری جشنواره فیلم فجر در شیراز (بخش هشتم ) روز هشتم : یکشنبه 23 بهمن ساعت 18:30 ؛ سانس دوم سینما ایران ؛ فیلم سینمایی « بوسیدن روی ماه » به کارگردانی همایون اسعدیان در حالیکه 5 دقیقه از زمان شروع فیلم گذشته و بلیت هم تهیه نکرده ام به مقابل سینما می رسم و به مسئولی که مقابل در ایستاده است می گویم:من بلیت ندارم ، می تونم برم داخل ؟ و ایشان هم خیلی محترمانه و بدون هیچ پرسشی و فقط با اشاره سر اجازه ورود می دهند ، وارد سالن نمایش تاریکی می شوم که تقریبا تمام صندلی های آن پر است و من بدون بلیت به دنبال صندلی برای نشستن می گردم ! در وسط سینما 4 عدد صندلی در کنار هم خالیست ، تقریبا یکی از بهترین موقعیت های سینما ست ، کاملا تعجب کرده ام و روی اولین صندلی خالی می نشینم !!! لحظاتی بعد متوجه شدم که این صندلی ها را برای تعدادی از مسئولین خالی نگه داشته اند ولی باز هم بخت یار من بود و فقط دو نفر از آقایان مسئول تشریف آوردند و ماجرای صندلی من ختم به خیر شد. هفت الی هشت دقیقه ابتدایی را از دست داده بودم و فیلم را از آنجایی که مش قربان برای گفتن مطلبی به احترام السادات این دست و آن دست می کرد ، به تماشا نشستم. سال گذشته همایون اسعدیان با فیلم « طلا و مس » فضایی تازه را در سینمای رو به زوال کشور خلق نمود و با به تصویر کشیدن یک فضای ساده ، معنوی ، نجیب و از همه مهم تر باور پذیر در فیلم « طلا و مس » ، بارقه های امید را در ذهن طرفداران سینمای فاخر ایرانی – اسلامی زنده کرد.منوچهر محمدی و همایون اسعدیان که عناوین تهیه کننده و کارگردان « طلا و مس » را به یدک می کشند ، این بار نیز در کنار هم ، اثری تازه با نام « بوسیدن روی ماه » را خلق نموده اند. « بوسیدن روی ماه » ماجرای دو خانم مسن را نقل می کند که سالهاست در همسایگی هم زندگی می کنند.احترام السادات و فروغ خانم بیست سال است که منتظر بازگشتن فرزندان مفقود الجسد خود هستند و ماجرای فیلم با برگشتن استخوان های فرزند یکی از آنها آغاز می شود. انتخاب اینچنین موضوعی در برهوت مفاهیم ارزشی در سینمای کشور ، با هر قصد و نیتی که انجام گرفته باشد ،جای تشکر و قدردانی دارد. مادران شهدا ؛ فرشتگانی که در بل بشوی زندگی زمینی خود ، آنها را به فراموشی سپرده ایم.خاصه مادران شهیدی که تنها فرزند خود را ، از دست داده اند و سالهاست که در فراق او به سر می برند.به تصویر کشیدن بخشی از زندگی این اسوه های فداکاری ، ایثار و صبر به خودی خود امری پسندیده است ؛ حتی اگر کارگردان در صحنه هایی از فیلم با طعنه و کنایه رفتارهای برخی مسئولین سپاه را مورد نقد قرار دهد. « بوسیدن روی ماه » روایتی سوزناک از ماجرای انتظار و صبر دو مادر شهید است که با زیبایی و ظرافتی خاص لحظاتی توام با دلسوزی و تحسین و تقدیر را برای مخاطب به همراه می آورد و در بسیاری از لحظات فیلم چشمان تماشاگران را به اشک می نشاند. تلاش کارگردان برای آفریدن فضایی که تماشاگر و مخاطب در آن به مقایسه رفتارهای جوانان نسل جدید و قدیم بپردازد ، چندان واقعی و دلپذیر نیست و به قول سینمایی ها در نیامده است ؛ چرا که شخصیت فردی که نمایندگی نسل جدید را بعهده گرفته است کاملا ناقص است و قادر به نمایندگی تام و تمام جامعه جوانان ایران اسلامی نیست . کارگردان تلاش می کند با تعمیم دادن رفتارهای غیرصحیح و غیر شرعی این شخصیت به نسل جدید ، آنها را در بوته نقد قرار دهد در حالیکه این کاراکتر تنها نمایندگی بخش کوچکی از جامعه بزرگ جوانان دین دار ایران اسلامی را بعهده دارد.سوالات زیادی در مورد این شخصیت وجود دارد ، براستی چند درصد از نسل جوان کشور ما دارای روابط و دوستی های نامشروع هستند ؟ این شخصیت را شاید بتوان به جوانان شمال شهر نشین تهران به راحتی انطباق داد ولی به واقع ، اکثریت جوانان شهرستانی و خیلی از جوانان تهرانی نیز اینگونه نیستند. تهیه کننده فیلم با زیرکی تمام برای فرار از نقد جدی ، در جلسه نقد و بررسی فیلم در جشنواره با شوخی و طنز 10 توصیه و راهکار و دستورالعمل برای پیچیدن نسخه « بوسیدن روی ماه » به اهالی مطبوعات و منتقدین پیشنهاد می کند که در نوع خود جالب ، شنیدنی و با طعم کنایه فراوان است. اما با همه این توصیفات و انتقادات جزئی ، فیلم با شیرینی و لطافت به روایتگری سالها صبر و بردباری مادران شهدا می پردازد و گوشه ای از زحمات و سختی های توام با شکر گذاری این مادران را برای ما به تصویر می کشد. همایون اسعدیان در توصیف فیلم خود می نویسد : « بوسیدن روی ماه فیلمی است در رابطه با آدم های کوچک و بسیار بزرگ ، آدم هایی که در کنار ما زندگی می کنند و همه چیزشان را فدا می کنند و ما هرگز آنها را نمی بینیم » در حالیکه موضوع در صد زیادی از فیلم های امسال جشنواره ، به خیانت و روابط دست چندم اجتماعی خلاصه می شود بی انصافی است اگر در برگه نظر سنجی گزینه ای غیر از خیلی خوب را برای فیلم انتخاب کنم.
نوشته شده توسط : سبحان |
چهارشنبه 90 بهمن 26 ساعت 5:34 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|